ESC را فشار دهید تا بسته شود

چرا هنر و دیزاین در مقابل هم قرار گرفته‌اند؟ قسمت اول

قسمت اول

چه چیزی ادامه‌ی رابطه‌ی انسان با هنر و دیزاین را ممکن ساخته است؟

همواره با سوالاتی مواجه می شویم که تکرارشان در طول زندگی‌مان، آن را در دسته سوالات کلیشه‌ای قرار می‌دهد. سوالاتی که پاسخ به آن برای عده‌ای دغدغه است و برای عده‌ای صرفا جنبه تفریح دارد.

“علم بهتر است یا ثروت” تاکنون چند مرتبه با این سوال مواجه شده‌اید؟ براستی جواب چیست؟

در اینجا می‌خواهم شما را برای پاسخ به سوالی نسبتاً مشابه به چالش بکشم. ولی نه برای ترجیح بین ثروت و دانش؛ بلکه برای انتخاب انسان از میان دو گزینه‌ی هنر و دیزاین. بگذارید سوالم را به گونه ای دیگر مطرح کنم.

به نظر شما هنر بهتر است یا دیزاین؟

فاعل: چه کسی؟ انسان

مفعول: چه چیزی؟ هنر و دیزاین

برای پاسخ به این سوال، انسان به عنوان فاعل انتخاب‌گر، محوری برای بررسی دو کلمه ی “هنر” و “دیزاین” قرار می‌گیرد.

بخش اول: ما انسان‌ها

انسان به عنوان یک موجود با تاریخچه‌ای تقریبا ۶ میلیون ساله، همواره در کشف مسیرهای جدیدی برای حل نیازهای خود بوده است. نیازهایی که در مرحله ی اول بقا و در مرحله های بعدی، بُعدهای دیگرش را به عنوان یک موجود با سلسله نیازهای روانی، رفع می‌کند.

تا قبل از معرفی و تحلیل جنبه های روانشناختی و اهمیت آن، نیازهای انسانی بیشتر جنبه‌ی فیزیکی تلقی می‌شد ولی بعد از معرفی آن توسط محققان و دانشمندانی مانند فروید، گشتالت و مازلو، صورت متفاوت‌تری به خود گرفت. افرادی سعی بر دسته‌بندی این نیازها برای بررسی دقیق‌تر آن کردند ولی نتیجه‌ی هیچ کس به اندازه‌ی مازلو در ترسیم هرم نیازهای انسانی، به واقعیت نزدیک‌تر نبود.

با بررسی مجموعه نیازهای دسته‌بندی شده انسان در این هرم متوجه می‌شوید که نیاز انسان به عنوان یک “فاعل” به هنر نه تنها منشأ روانی دارد بلکه فیزیکی نیز است. انسان‌ها نیاز به بیان احساسات خود و مواجه با آن‌ها دارند٬ که همین عامل باعث شده تا انسان در بعضی مواقع به خلق آن و در مواردی دیگر علاقه‌مند به مواجه با آن شود.

به بیانی دیگر، هدف هنرمندان خلق چیزی است که دیدگاه، ایده یا احساسات‌شان را بیان کند و برای قشری دیگر از افراد، هدف قدردانی از زیبایی یا تاثیر احساسی آن است. با توجه به متفاوت بودن تعریف هر کس از آنچه زیبایی و کاربردی بودن هر عنصر خلق شده توسط انسان ها، دسته بندی هنر و دیزاین سالهاست که مورد بحث قشرهای مختلف در جوامع بوده است. دسته بندی ای که طی آن بر ارزش گزاری و اهمیت هر کدام پرداخته میشود. حالا زمان آن رسیده است که با داوری عادلانه میان دو گزینه “هنر” و “دیزاین” به مناقشه میانشان خاتمه دهیم.

هنر برای برانگیختن افکار و احساسات است، اما کاربردی نیست و در نتیجه مشکلی را حل نمی‌کند.

هنرمندان عمدتاً غریزه و احساسات خود را به کار می‌گیرند، در حالی که دیزاینرها از فرآیندی روشمند و مبتنی بر داده استفاده می‌کنند.

برای بررسی این مطالب بیایید از دو دیدگاه متفاوت به موضوع نگاه کنیم:

دیدگاه اول: دیزاین در هنر چیست؟

دیزاین  قبل از هر چیز هنر است. این باور ریشه در چیست؟ درک فلسفی از هنر. افلاطون فیلسوف یونانی معتقد بود که هنر اساساً بازتابی از انعکاس چیزی است که واقعی است. یعنی برگرفته از چیزی است که در واقعیت وجود داشته است و حال ما آن را باری دیگر در قالب هنر خلق می کنیم.

در دایره المعارف استنفورد اشاره شده که، هنر در هر فرهنگ شناخته شده بشری جود داشته و دارد و شامل اشیاء، اجراها و تجربیاتی است که سازندگان آن‌ها عمداً به درجه بالایی از علاقه زیبایی‌شناختی اعطا می‌کنند.

بر اساس این تعریف، دیزاین به طرز غیرقابل انکاری هنر است. این را می‌توان در هر فرهنگ انسانی یافت. دیزاین هنرِ اشیا، اجراها و تجربیات را خلق می کند. و دیزاینرها مقدار قابل توجهی از علاقه زیبایی شناختی را به کار خود القا می‌کنند. در اینجا به نکته‌ای اشاره شد که شاید ذهن شما را کمی غلغلک بدهد: زیبایی شناسی و زیبایی شناختی.

مانند واژه هنر، مفهوم زیبایی‌شناسی حوزه پیچیده‌ای از تفکر فلسفی است و نمی‌توان آن را به کلیشه‌‌های رایج مرتبط کرد که به معنای «زیبا جلوه دادن اشیا» است. در واقع، زیبایی شناسی سوالات بسیاری را پوشش می‌دهد که برای بحث “هنر در مقابل دیزاین” ضروری هستند و همانطور که قبل‌تر به آن اشاره شد، یکی از اهرم فشارهای اصلی در مناقشه بین هنر و دیزاین است:

آیا می توان حوزه زیبایی شناختی را از حوزه کاربردی بودن یک اثر تعیین کرد؟

مبنای قضاوت ما بین کاربرد و زیبایی چیست؟

و باورهای بنیادینی که به وسیله آنها یک اثر را زیبا می‌شماریم، چگونه تحت تاثیر زمان، فرهنگ و تجربه زندگی هستند؟

دیزاین
هنر
علمی
دیزاینر
طراحی

در دنیای طراحی معاصر، هنر به طور محدود تعریف شده است و به طور ناعادلانه ای به یک عنصر صرفا ویترینی تبدیل شده است. دیزاینرها در طی قرن‌ها تمرین هنری، تحقیقات فلسفی و درک فرهنگی، اهمیت حوزه کاری خود را افزایش داده‌اند. دیزاین هنر است. هنر دیزاین است.

دیدگاه دوم:

دیزاین بخشی علم است، بخشی فرآیند، و بخشی عملی است از مجموعه‌ای از راه حل‌ها. با فراتر رفتن از سطح، یک دیزاینر ناگزیر متوجه می‌شود که طراحی عالی بیشتر در مورد ارایه راه حل برای مشکلات است.

دیزاین یک فرآیند است نه هنر.

ادامه در قسمت دوم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *