ESC را فشار دهید تا بسته شود

الهام از تزیینات معماری در دیزاین مد و لباس

معماری یک بنا، هنرِ روح بخشی به یک فضا یا محیط کاربردی در جهت تامین نیازهای جسمی-روانی کاربران و احترام به ایشان و به محیط طبیعی بسترِ ساخت است. در تاریخ معماری ایران، و طی ادوار مختلف با هر سبک و سیاقی، نمود این اصول در اکثر آثار معماری به خوبی قابل مشاهده می باشد. فارغ از تمامی پرسش‌هایی که در درک و موجودیت رابطه معماری ایرانی و معماری ایرانی – اسلامی مطرح است و نظرات متخصصان و معماران معاصر، نیک می‌دانیم که این دانش و هنر ارزنده با هر صورت، نسبت و نگرش٬ سازنده بخشی از هویت و فرهنگ ماست و با پیوند اصالت و زیبایی فرم می‌تواند فرتابی باشد برای حوزه‌های مختلف هنر.

از آنجایی که آثار هنری علاوه بر انتقال احساس و مفهوم خود٬ سعی در برآورده ساختن نیازهای فکری جامعه هدف نیز دارند و به تعبیری قصد واقع‌سازی ملموس احساسات یا همان عمل‌گرایی از طریق ایجاد ارتباط بین فرایند علمی و عملی دیزاین را در راستای حل مشکلات دارند، استفاده از نگرش و سبک‌های هنری _ مهندسیِ معماری ایران می‌تواند الگوی مناسبی برای تحقق این امر باشد؛ و این همان چیزی است که هنر را در پیوند با جریان زندگی و نیاز روحی و جسمی انسان قرار می دهد. گاه جزییات تشکیل دهنده یک فضا، تداعی احساسات و افکار ماست؛ که این خود می‌تواند در نزدیکی به افکار طراح و خالق آن اثر و شکل‌گیری بخشی از ایده موفق باشد.

در ادامه و در ارتباطات با مسائل زیر، زمینه و نیاز ارتباط بین این دو حوزه بررسی می‌شود:

– ماهیت معماری

– شکل گیری معماری ایرانی- اسلامی

–  دیزاین و طراحی لباس

– طراحی مد و لباس با الهام از عناصر معماری

ماهیت معماری

معماری به عنوان یک هنر اجتماعی در آمیخته با علم مهندسی، که هر دو وابسته و در تکامل یکدیگرند، به خلق آثاری با انواع کاربری‌ها و منطبق با موضوع و فرهنگ، اقلیم ،هویت (هویت یک ملت در جهان شرق، همان هویتی است که سنت‌ها را شکل داده است) و نیازهای یک منطقه، می‌پردازد.

معماری ایرانی در دوران اسلامی

پرداختن جامع به این موضوع  و در نظر گرفتن ابعاد مختلف آن از لحاظ تاریخ ادوار، سبک، نوع کاربری، اقلیم و … بسیار گسترده و قابل تامل است. لذا در تعریف این دوران به شکلی مختصر می‌توان گفت: در مسیر تکامل معماری ارزشمند ایران، با ورود فرهنگ اسلامی به بخش‌های مختلف زندگی مردمان و ایجاد نیازهای جدید، ایده ترکیب ارزش‌های سنتی، با ذهنیت نوین و کنکاش‌گر مردم (تحت تاثیر باورهای نو)، در نهایت منجر به خلق آثاری بدیع و گران‌بها شد که امروزه با عنوان معماری ایرانی_اسلامی معرفی می گردد.

در آن روزگاران ،معمار، تنها دارای یک تخصص و بعد علمی نبود و کسب مهارت و دانش در حوزه‌های مختلف برای طراح یک مزیت به شمار می‌آمد؛ همان‌طور که ۵ اصل معماری ایرانی (مردم واری، درون گرایی، خودبسندگی و پرهیز از بیهودگی) از نظراستاد پیرنیا، در واقع تلفیقی از نگرش همه جانبه درخلق یک فضا، جهت برآوردن خواسته های کاربر یا کاربران آن فضا است.

 چه بسا عرفا، شاعران و نویسندگان، منجمان و عالمان به فقه و ریاضیات و علوم هندسه و… که در علم مهندسی و هنر معماری ورود کرده و آثار گرانبهایی را، نه تنها برای مردمان خود، بلکه برای نسل‌ها باقی گذاشتند. از بزرگانی چون استاد محمد بن احمد بن علوی (قرن ۱۲.م) تا استاد علی اکبر اصفهانی و بهاءالدین محمد، مشهور به ” شیخ بهایی” عالم و معمار عصر صفوی. (قرن ۱۶.م)

در این میان قابل ذکر است که علمی مانند حِیّل، یکی از مواردی است که معماری ازآن استفاده کرده که عبارت است از شناختن راه تدبیری که انسان با آن بتواند تمام مفاهیمی را که وجود آنها در ریاضیات با برهان ثابت شده، بر اجسام خارجی منطبق سازد و به ایجاد و وضع آنها در اجسام خارجی فعلیت بخشد.

طراحی مد و لباس با الهام از عناصر معماری

کشش و تمایل به مد و همسو شدن با جریانات طراحی مد در جوامع امروزی بیش از گذشته در بین اقشار مختلف وجود دارد. حال در جهت قرارگیری این صنعت به سمت فرهنگ‌ جامعه و افزایش وجوه مشترک بین آنها و برای رسیدن به اهداف مفید در هر کدام از جوانب، نیاز به اتصال روابط معنایی و فرمی با اتخاد راهکارهای گوناگونی هستیم. برای مثال  آثار معماری که تحت تاثیر مد خلق شوند، بسیار سیال و پرتحرک هستند و بیان هنری‌تری دارند، حال آنکه، طراحی مد برگرفته از معماری نیز نظام‌مندتر، ساختاری‌تر و فنی‌تر است با همین رویکرد می‌توان مفاهیم و ارزش‌های موجود در معماری را در کنار فرم در طراحی لباس وارد کرد. به طور مثال تغییرات مفهومی معماری ایرانی در دوران اسلامی به عنوان مفاهیم عمیق و بعضا رازگونه می‌تواند فضای فرمی طراحی مد و لباس را دست خوش تغییر کند.

به نظر می رسد که این دو (دیزاین و معماری) یکدیگر را در فرم و نمودشان تکرارکرده اند و نه تنها عملکرد اولیه خود را که فراهم کردن پناهگاه و حفاظت از انسان است، تقسیم می کنند، بلکه هر دو در خلق کردن فضا و حجم های خارج از صفحات و مصالح دو بعدی مهارت دارند.

با توجه به اینکه طرح های و نقوش و تزیینات سنتی در معماری به ویژه دوران اسلامی (کتیبه نگاری، هندسه، طرح‌های گلواره‌ای، صورت‌ها و حیوانات، نور، آب و…)  پایدار و ماندگار هستند و می‌توان به وسیله آن‌ها جلوه‌های فرمی خاصی ایجاد کرد که هم نشانگر سنت و مفاهیم شناخته شده در لباس و بناها است و هم می‌تواند طرح‌هایی بدیع را در زمینه طراحی مد و لباس ارائه کرد.

 برای مثال نقش‌ها، طرح‌ها و رنگ‌های کاشی را می‌توان در قالب لباس شب، لباس مهمانی و تزئینات روی لباس، پیاده‌سازی کرد که جلوه خاصی به لباس داده و آن را بسیار زیباتر می‌کند.

نکته‌ای که رابطه دیزاین و معماری را در تقابل با هم، جذاب‌تر می‌کند، توجه به مسئله معنا و مفهوم در معماری است. هنری که با اتکا به معنا به مثابه‌ی عنصر هویت‌ساز برای انسان، موجبات گذار آدمی از ویژگی‌های ظاهری و تزیینی به دنیای فرم‌های معناساز را فراهم ساخته است. این در حالی است که عناصر تزیینی در صنایع، به خصوص مد و دیزاین لباس از مسائل مهم تلقی می‌شود و ترکیب این دو دیدگاه با هم منجر به ایحاد طراحی‌هایی می شود که به این دو نیاز اساسی انسان پاسخ می‌دهد.

اما در نهایت ترکیب علم مهندسی و معماری، تفکر دیزاین و طراحی لباس و با در نظر گرفتن روحیات و گرایش به معنا و هویت‌سازی انسان  و نیازهای مصرف کننده در کنار توجه به فرم و عناصر تزیینی، می‌توان تولیدات ارزشمندی را ارائه کرد.

در پایان٬ هدف نهایی ارائه یک راه‌کار در سبکی خاص، اصیل برآمده از ویژگی‌های ذاتی هنر ایرانی با استفاده از دانش دیزاین و معماری است که در نهایت به حفظ و ارتقا ارزش کاربران در کنار معرفی و پاسداری آثار گران‌قدر تاریخ سرزمین‌مان ایران، می‌انجامد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *