
ترجمه از مقاله An introduction to 1960s fashion منتشر شده در وبسایت موزه ویکتوریا و آلبرت لندن.
دههٔ ۱۹۶۰، دورهای سرشار از دگرگونیهای اجتماعی گسترده بود که همچنان جایگاه ویژهای در تاریخ دارد، زیرا در این زمان سلسلهمراتب سنتی آغاز به فروپاشی کرد و راه برای تولد دوران مدرن هموار شد.
شیوهٔ پوشش مردم، نشانهای آشکار از تغییر نگرشها بود. در دههٔ ۱۹۶۰، بسیاری از افراد آگاهانه و بهصورت علنی تصمیم گرفتند متفاوت از هنجارهای معمول ظاهر شوند. طراحان نوآور و شیوههای غیررسمیتر خرید، مرز تازهای میان نسلها ایجاد کردند و بازاری جدید برای «مد جوانان» به وجود آوردند.
مجموعهٔ ما جنبههای گوناگون این انقلاب سریع در سبک پوشش را دنبال میکند و شامل آثار برجستهای از بسیاری از طراحان تأثیرگذار آن دهه است.
«برای کلاس یکشنبه ها باید با دستکش سفید، کلاه و کیف دستی میرفتم کلیسا درست مثل نسخه کوچک مادرم، توی لباسی که خودش دوخته بود و دقیقا مثل لباس خودش! واقعاً چه کسی دلش میخواست اونطور لباس بپوشه؟ ما فقط میخواستیم علیه همهچیز شورش کنیم.»
ـ ماریون فویل (Marion Foale)

پیراهن کوتاه، اثر بیبا، ۱۹۶۷، انگلستان، شمارۀ موزه T.12-1982. © . موزه ویکتوریا و آلبرت، لندن.
تولد مد جوانان
در دههی ۱۹۵۰، دنیای مد در انحصار سلیقهی ثروتمندان بود. پاریس همچنان موتور محرک صنعت مد به شمار میرفت؛ جایی که طراحانی چون کریستوبال بالنسیاگا (Cristóbal Balenciaga) و اوبر دو ژیوانشی (Hubert de Givenchy) (خالق لباس سیاه نمادین آدری هپبِرن در فیلم صبحانه در تیفانی، ۱۹۶۱)در مجموعههای مجلل خود لباسهای سفارشی و فاخر اوت کوتور ( haute couture) تولید میکردند. اما اوضاع به سرعت تغییر کرد. در آغاز دههی ۱۹۶۰، جوانان به بالاترین سطح درآمد خود بعد از پایان جنگ جهانی دوم رسیدند. افزایش توان اقتصادی،حس استقلال و میل به ابراز هویت تازه را در آنان برانگیخت.صنعت مد نیز فوراً واکنش نشان داد و طراحیهایی ویژهٔ جوانان که دیگر صرفا تقلیدی از سبکهای «بزرگسالانه» نبود، ارائه کرد.
جنبشهای بیتنیکها و مدها (Beatniks and the Mods) (مخفف مدرنیستها) از نخستین گروههایی بودند که بر مد این دهه اثر گذاشتند. مدها همانقدر که شیفتهٔ لباسهای اروپایی با رنگهای تند و خطوط ساده بودند در عین حال طرفدار موسیقی سول و ریتماندبلوز (soul and R&B) آمریکایی بودند. این جنبش به تمرکز و شکلگیری سلیقهٔ نسل جوان در سراسر جهان کمک کرد و الهامبخش ظاهر و سبک گروههایی چون «دِ هو- The Who »، «اسمال فِیسِز- The Small Faces » و «بیتلز- The Beatles » شد.

فروشگاههایی برای مد تازه
برای شکستن سلطهٔ پاریس و شعلهور ساختن کامل پتانسیل «مد جوانان»، نوع جدیدی از فروشگاه لازم بود. بوتیکها فروشگاههای کوچک و خودخدمتی بودند که در لندن توسط طراحانی تأسیس شدند که میخواستند مدهایی مقرونبهصرفه را برای جوانان عادی عرضه کنند — تجربهای کاملاً متفاوت از فروشگاههای رسمی و سنتی آن زمان.
حضور در میان مردم به این طراحان امکان میداد تا مشتریان خود را از نزدیک بشناسند و نیازهای آنها را به سرعت تأمین کنند. طراحان مری کوانت (Mary Quant) و جان استیون (John Stephen) از پیشگامان این شکل تازه از خردهفروشی بودند که هر دو نخستین فروشگاههای خود را در میانهٔ دههٔ ۱۹۵۰ افتتاح کردند. آنها لباسهایی طراحی و عرضه میکردند که تأثیر چشمگیری بر مد داشت و در آغاز، از زیباییشناسی مد Mod — با رنگهای روشن و برشهای ساده و دقیق — الهام میگرفت.

سلطهی بوتیکها
تنها طی چند سال، دنیای مد شاهد انفجار بوتیکها بود. جوانان برای دیدن و دیده شدن به فروشگاههای تازه و پرهیاهوی لندن، واقع در خیابانهای «کینگز رود»( Kings Road) و «کارنابی استریت» (Carnaby Street) هجوم میآوردند. این فروشگاههای پرانرژی که امروز به نماد آن دوران تبدیل شدهاند، لباسهای جداشدنی و مقرونبهصرفهای میفروختند که با سبک زندگی شهری پرتحرک هماهنگ بود و به مشتریان اجازه میداد لباسها را به سبک خلاقانهی خودشان ترکیب کنند.
لباسهای تنگ و رنگارنگ طراحان لندن، نه تنها در بریتانیا بلکه در سراسر اروپا و آمریکا تاثیری گسترده گذاشت و تصویری جذاب از «لندن پرجنب و جوش» به دنیا نشان داد. دامن کوتاه یا مینیاسکرت که مری کوانت آن را به شهرت رساند، بهسرعت به نماد اصلی مد این دهه تبدیل شد؛ نمادی از آزادی و جسارت زنان جوان که ابایی از نشان دادن پاهایشان نداشتند.
در ادامهی دهه، طراحانی چون باربارا هولانیکی (Barbara Hulanicki) که مانند کوانت بر لباسهای شاد و دامنهای جسورانهی کوتاه تمرکز داشت و همچنین ماریون فویل (Marion Foale) و سالی تافین (Sally Tuffin)، با طراحی لباسهای روزمرهی خلاقانه و کتوشلوارهای زنانهای که عرف پوشش سنتی را میشکستند، چهرهی نوین مد را دگرگون کردند.
شیفتگی به مواد مصنوعی

دههی ۱۹۶۰ شیفتهی مواد جدید مصنوعی و دستساز شد. طراحان جوان مشتاق یافتن زاویهای جدید برای فرم های شناخته شده بودند بودند و از امکانات پلاستیکها و الیاف مصنوعی مانند پرسپکس، پیویسی، پلیاستر، نایلون، آکریلیک و اسپندکس بهره گرفتند تا لباسهایی سبک، راحت، چشمگیر و شاد طراحی کنند. نماد این جستوجو برای پوشاکی کاملاً مدرن، «لباس کاغذی» بود که لباسهایی یکبارمصرف ساخته شده از سلولز، ریون یا پلی استر بودند و برای نخستین بار در سال ۱۹۶۶ به عنوان ترفند تبلیغاتی یک شرکت آمریکایی تولید کنندۀ محصولات بهداشتی کاغذی به بازار آمدند. خیلی زود تولیدکنندگان در آمریکا و بریتانیا با پارچههای چاپی طرحدار آنها را به محصولی پرفروش تبدیل کردند و تا سال ۱۹۶۸ محبوبیت خود را حفظ کردند اما خیلی زود تولیدکنندگان در آمریکا و بریتانیا با استفاده از پارچههای چاپدار و طرحهای جسورانه، آنها را به محصولی محبوب و پرفروش تبدیل کردند که تا سال ۱۹۶۸ در اوج محبوبیت ماند.
لباسهایی برای فاصله بین نسل ها

چکمهٔ چرمی کوتاه، اثر آندره کورهژ، ۱۹۶۵، فرانسه. شمارهٔ موزه: T.109&A-1974. © موزهٔ ویکتوریا و آلبرت، لندن.
با گذر زمان، قوانین پوشش حتی برای نسلهای مسنتر نیز انعطافپذیرتر شد. دوختها شلترشد، چهرههایی مانند ژاکلین کندی به دامنهای کوتاه روی آوردند و استفاده از اکسسوریهایی چون کلاه و دستکش بهتدریج کمتر شد. مد سطح بالا نیز این روحیهٔ تازهٔ سادگی و راحتی را در آغوش گرفت. از میانهٔ دهه ۶۰، آندره کورهژ مرزهای دوخت کلاسیک را با طراحی لباسهایی جسورانه و مدرن درنوردید. پیراهنهای کوتاه و کتوشلوارهای زاویهدار و رنگبندی سفید و نقرهای که بعدها به «سبک عصر فضا» معروف شد، با اکسسوریهایی مثل بوتهای تخت، عینک و کلاه شبیه فضانوردان کامل میشدند. کورهژ در طراحیهای خود از بکارگیری مواد ارزان و نو مانند وینیل و پلاستیک ابایی نداشت و از آنها برای دستیابی به طرحهای چشمگیر خود بهره می گرفت.
اوتکوتور در مسیر نو

ست روزانهٔ «کازموس»، اثر پیر کاردن، ۱۹۶۷، فرانسه. شمارهٔ موزه: T.75–T.75F-1974. © موزهٔ ویکتوریا و آلبرت، لندن.
پیر کاردن (Pierre Cardin)، امانوئل اونگارو ( Emanuel Ungaro) و ایو سنلوران (Yves Saint Laurent) از جمله طراحان اروپاییانی بودند که زیباییشناسی اوتکوتور را با نیازهای نسل جوان ترکیب کردند و طرحهایی جسورانه و آیندهنگر برای پوشش روزمره ارائه دهند.
کاردن بیش از همه شیفتهٔ مواد تازه مثل وینیل، پارچههای نقرهای و زیپهای درشت بود. او با استفاده از این مواد فرمهای رادیکالی همچون کلاههای نقابدار مشهورش را آفرید. طراح ایتالیایی امیلیو پوچی (Emilio Pucci) نیز نفوذ چشمگیری داشت، او برای طبقهٔ مرفه و اهل سفر لباسهایی شیک و متفاوت از محافظهکاری مد سنی طراحی میکرد. او نخستین طراح مدی بود که امضای شخصی خود را به برند و امتیاز تجاری بدل کرد.
پوچی مجموعهای از پارچههای ابریشمی چاپی رنگارنگ پدید آورد که برای شال، کراوات و لباسهای گشاد و راحت مانند ست پیژامهها و لباسهای آزاد استفاده میشدند که بازتابی از علاقهٔ روزافزون به فرهنگها و سبکهای قومی بود. طرحهای پرتحرک و رنگارنگ پوچی، پیشدرآمدی بر نقشونگارهای روانگردان و پرهیجان فرهنگ ضدجریان اواخر آن دهه به شمار میرفت.

در جستوجوی جایگزینها
در اواخر دههٔ ۱۹۶۰، مد حال و هوایی تئاتری و نمایشی به خود گرفت. موهای بلند برای زنان و مردان پذیرفته شد و شلوارهای دمپاگشاد مد روز شدند. مردان آزادی بیسابقهای در جلوهگری یافتند؛ کتوشلوارهایی با پیراهنهای رنگی، کفشهای پاشنهدار و با رواج لباس های یونیسکس(بدون جنسیت) مردان و زنان از همان بوتیکها خرید میکردند. با اوجگیری جنگ ویتنام و جنبشهای دانشجویی در فرانسه، موجی از انتقاد نسبت به مادیگرایی فرهنگ پاپ شکل گرفت و نگاهها به سوی فرهنگهای شرقی چرخید. ایدهها و زیباییشناسی ترکیبی هیپیهای کالیفرنیا از اقیانوس اطلس گذشت و الهامبخش نسلی شد که میخواست «متفاوت زندگی کند» و لباسهایی برگرفته از فرهنگهای غیرغربی بپوشد. رهبران مد، لباسهایی بلند، آزاد و چندلایه را رواج دادند که اغلب از سبکهای دستدوم یا «وینتیج» (vintage) متعلق به اواخر قرن نوزدهم و دهه ۱۹۳۰ الهام گرفته بودند. بازار کنزینگتون لندن (London’s Kensington Market) به پاتوق اصلی جوانانی بدل شد که میخواستند سبک شخصی و منحصربهفرد خود را بیافرینند؛ بازاری پر از لباسهای رنگارنگ که بسیاری از آنها وارداتی از هند بودند. این گرایش تازه در آثار طراحانی چون زندرا رودز (Zandra Rhodes)، فُیل و تافین و نیز ایو سنلوران بازتاب یافت، که همگی علاقهٔ خود را به منسوجات قومی به نمایش گذاشتند.

دیدگاهتان را بنویسید