ESC را فشار دهید تا بسته شود

تفکر طراحی چیست و چرا اهمیت دارد؟ قسمت اول

این مقاله ترجمه‌ایست از مقاله What is Design Thinking and Why Is It So Popular از وب‌سایت موسسه Interaction Design Fundation که توسط تیم ترجمه ویراژ به فارسی برگردانده شده و در دو قسمت منتشر شده است.

تفکر دیزاین یکی از توانایی‌های مختص به قشر دیزاینرها نیست. تمامی مبتکران در حیطه‌های ادبیات، هنر، موسیقی، علوم زیستی، علوم مهندسی و علوم تجارتی، تمارینی در این حوزه داشته‌اند. پس به چه علت آن را «تفکر دیزاین» می‌خوانیم؟

نکته ویژه در مورد تفکر دیزاین این است که فرآیندهای کاری دیزاینرها می‌‎تواند به ما کمک کند به‌‎طور سیستماتیک این تکنیک‌های انسان-محور را برای حل مشکلات به روشی خلاقانه و نوآورانه استخراج کرده، آموزش دهیم، یاد بگیریم و در طرح‌‎ها، کسب و کار، در کشورها و زندگی‎مان به‌‎کار ببریم.

برخی از برندهای مطرح جهان مانند اپل، گوگل و سامسونگ به سرعت رویکرد تفکر دیزاین را اتخاذ کردند و دانشگاه‌های پیشرو در سراسر جهان روش‌های مرتبط را آموزش می‌دهند؛ از جمله استنفورد، هاروارد، امپریال کالج لندن و موسسه سریستی در هند. قبل از اینکه تفکردیزاین را در جریان کاری خود بگنجانید، باید بدانید که چیست و چرا تا این حد محبوب است.

در اینجا، ما به باز کردن آن پرداخته و به شما توضیح می‌دهیم که تفکر دیزاین چیست و چرا به این اندازه مورد تقاضا است.

تفکر دیزاین چیست؟

تفکر طراحی یک فرآیند تکراری و غیر خطی است که شامل پنج مرحله است: ۱. همدلی، ۲. تعریف، ۳. ایده‌پردازی، ۴. نمونه اولیه و ۵. آزمایش.

تفکر دیزاین یک فرآیند تکراری و غیرخطی است که شامل پنج مرحله است: ۱. همدلی، ۲. تعریف، ۳. ایده‌‎پردازی، ۴. نمونه اولیه و ۵. آزمایش.

تفکر دیزاین یک فرآیند تکراری است که در آن شما به دنبال درک کاربران خود، به چالش کشیدن مفروضات، تعریف مجدد مشکلات و ایجاد راه‌حل‌های نوآورانه هستید که می‌توانید آن‎ها را آزمایش کنید. هدف کلی این است که استراتژی‌‎ها و راه‌حل‌‎های جایگزین را شناسایی کنید که با سطح اولیه درک شما فوراً آشکار نمی‌شوند.

تفکر دیزاین فراتر از یک فرآیند است. این یک راه کاملاً جدید برای فکر کردن را باز می‌کند و مجموعه‌ای از روش‌‎های عملی را ارائه می‌دهد تا به شما کمک کند این طرز فکر جدید را اعمال کنید.

در اصل، تفکر دیزاین:

  • حول علاقه عمیق به درک افرادی که محصولات و خدمات را برای آنها طراحی می‎‌کنیم می‌‎چرخد.
  • به ما کمک می‌‎کند تا با کاربرانِ هدف، مشاهده و همدلی کنیم.
  • توانایی سوال پرسیدن را در ما افزایش می‎‌دهد: در تفکر طراحی، شما مشکل، مفروضات و مفاهیم را زیر سوال می‌‎برید.
  • هنگام مقابله با مشکلاتی که به درستی تعریف نشده یا ناشناخته‌‎اند، بسیار مفید واقع می‌شود.
  • شامل آزمایش‌های مداوم از طریق طرح‌ها، نمونه‎‌‌های اولیه، آزمایش مفاهیم و ایده‌های جدید است.

۵ مرحله تفکر طراحی چیست؟

تفکر دیزاین یک فرآیند تکراری و غیرخطی است که شامل پنج مرحله است: ۱. همدلی، ۲. تعریف، ۳. ایده‌‎پردازی، ۴. نمونه اولیه و ۵. آزمایش.

می‌توانید این مراحل را به صورت موازی انجام دهید، آن‎ها را تکرار کنید و در هر نقطه از فرآیند به مرحله قبلی برگردید. هدف اصلی این فرآیند این است که به شما اجازه دهد به روشی پویا برای توسعه و راه اندازی ایده‌‎های نوآورانه کار کنید.

تفکر دیزاین باعث می‌شود که خارج از چارچوب فکر کنید.

تفکر دیزاین می‌تواند به افراد کمک کند تا تفکر خارج از چارچوب داشته باشند. افرادی که از این روش استفاده می‌کنند:

● تلاش برای ایجاد روش‌های جدید تفکر؛ راه‌هایی که از روش‌های حل مسئله غالب یا رایج‌تر پیروی نمی‌کنند.

● قصد بهبود محصولات، خدمات و فرآیندها را داشته باشید. به دنبال تجزیه و تحلیل و درک نحوه تعامل کاربران با محصولات برای بررسی شرایطی باشید که در آن کار می‌کنید.

● سوالات مهم بپرسید و فرضیات را به چالش بکشید. یکی از عناصر تفکر خارج از چارچوب، جعل فرضیات قبلی است؛ یعنی امکان اثبات معتبر بودن یا نبودن آن‌ها.

همانطور که می‌بینید، تفکر دیزاین به ما وسیله‌‎ای برای فکر کردن خارج از چارچوب و همچنین کاوشی عمیق‌تر در حل مسئله ارائه می‌‎دهد، که به ما کمک می‌کند تا نوع درستی از تحقیق را انجام دهیم، نمونه‌‎های اولیه ایجاد کنیم و محصولات و خدمات خود را آزمایش کنیم تا راه‌های جدیدی را برای رفع نیازهای کاربران خود کشف کنیم.

دان نورمن، که همان اصطلاح تجربه کاربری را نیز ابداع کرد، توضیح می‌دهد که تفکر دیزاین چیست و چه ویژگی‌هایی در مورد آن وجود دارد:

«هرچه بیشتر به ماهیت طراحی فکر کردم و در برخوردهای اخیرم با مهندسان، افراد تجاری و دیگرانی که کورکورانه مشکلاتی را که فکر می‌کردند با آن‌ها مواجه بودند، بدون سوال یا مطالعه بیشتر حل کردند، فکر کردم، متوجه شدم که این افراد می‌توانند به خوبی از تفکر دیزاینی بهره ببرند. تفکر دیزاینی طراحان تعدادی از تکنیک‌‎ها را برای جلوگیری از اسیر شدن توسط یک راه‌‎حل بسیار آسان توسعه داده‌اند. آن‌ها مشکل اصلی را به عنوان یک پیشنهاد، نه به عنوان یک بیانیه نهایی، در نظر می‌گیرند، سپس به‌‎طور گسترده در مورد اینکه مشکل اصلی زیربنای این مسئله چه می‌‎تواند باشد فکر می‌کنند (برای مثال با استفاده از رویکرد “پنج دلیل چرایی” برای یافتن دلایل اصلی). مهم‌تر از همه، این است که فرآیند تکراری و گسترده است.  طراحان در برابر وسوسه پرش فوری به سمت راه‌حل مشکلِ بیان شده مقاومت می‌کنند. درعوض، آنها ابتدا وقت خود را صرف تعیین اینکه موضوع اساسی و ریشه‌ای چیست که باید به آن پرداخته شود، صرف می کنند. آنها تا زمانی که مشکل واقعی را مشخص نکرده باشند، به دنبال راه‌‎حلی نمی‌گردند و حتی پس از آن، به جای حل آن مشکل، در بررسی طیف گسترده‎ای از راه‌حل‌های بالقوه متوقف می‌‎شوند. تنها در این صورت است که آنها در نهایت هم‌‎نظرخواهند شد. این فرآیند “تفکر دیزاینی” نامیده می‌‎شود.»

ادامه در قسمت دوم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *