ESC را فشار دهید تا بسته شود

آینده‌ای در قالب بازی: طراحی دنیایی با تجربه‌هایی مشابه واقعیت

جهانی را تصور کنید که در آن مرز بین دنیای واقعی و مجازی محو شده است و افراد زندگی خود را در بازی‌هایی می‌گذرانند که دقیقاً به اندازه دنیای فیزیکی حس واقعی‌بودن را القا می‌کند. در این جهان افراد عینک‌های VR خود را به چشم دارند و همانطوری که واقعیتی شبیه‌سازی شده را تجربه می‌کنند؛ قسمت‌هایی از مغزشان برای ترشح هورمون اندورفین تحریک می‌شود.  در نتیجه احساس سرخوشی و شادی می‌کنند بدون آنکه کار خاصی انجام داده باشند. این چشم انداز از آینده که در نتیجه پیشرفت واقعیت مجازی و نوروتکنولوژی تصور شده است، پتانسیل این را دارد که معنای زندگی را برای افراد، و طراحی بازی‌ها دستخوش تغییر کند.

تکامل تکنولوژی VR در بازی

سفر به این سناریو از آینده با کمک تکنولوژی واقعیت مجازی یا VR  آغاز می‌شود. کیفیت بالای هِدسِت‌های VR  مانند Varjo’s XR-4 اکنون، وضوح تصویر تقریباً 4K را در هر چشم ارائه می‌دهد که به وضوح دید ۲۰/۲۰ در انسان نزدیک است و فضاهای مجازی را بسیار مشابه واقعیت نشان می‌دهد. هپتیک فیدبک (Haptic feedback) به کار رفته در هدست‌های جدید نیز پیشرفته‌تر شده است و از نظر فیزیکی تجربیات واقعی‌تری را رقم می‌زند.

هپتیک نوعی فناوری‌ست که می‌تواند با اعمال نیرو، ارتعاش یا انواع حرکات به کاربر، تجربه‌ای از لمس را ایجاد کند.

نوروتکنولوژی

نوروتکنولوژی‌، به مجموعه‌ای از روش‌ها و ابزارهایی گفته می‌شود که امکان اتصال مستقیم دستگاه‌هایی را به سیستم عصبی( به خصوص مغز) فراهم می‌کند. از جمله دستگاه‌هایی که می‌توانند سیگنال‌های مغز را بخوانند (رابط‌های مغز _کامپیوتر) یا به مغز سیگنال بفرستند (تحریک عصبی ایجاد کنند). همچنین استفاده از فناوری واقعیت مجازی بی‌سیم، کابل‌های دست و پا گیر را حذف کرده است و به کاربران اجازه‌ی آزادی حرکت بیشتری را داده است.

هدست Varjo XR_4

این پیشرفت‌های VR صنعت بازی را به شدت متحول کرده است. برای مثال سطح ترس و هیجان بالا در بازی Resident Evil 7: Biohazard  به هیج‌وجه با نمونه بازی‌های قدیمی قابل مقایسه نیست و یا مانند BoxVR و Beat Saber با ترکیب ورزش با بازی، تمرینات را سرگرم کننده کرده‌اند. تکامل فناوری VR در بازی‌هایی مانند Half-Life:Alyx و Kayak VR Mirag پتانسیل واقعیت مجازی را برای تحقق ساختن جهانی مجازی و بسیار نزدیک به واقعیت به خوبی نشان داده‌اند.

فضای بازی Kayak VR :Mirage

نوروتکنولوژی و تحریک مغز در بازی

تصور کنید در حال بازی کردن نوعی ویدئو گیم هستید که حسی مشابه دنیای واقعی دارد؛ زیرا نه تنها چشم و گوش شما، بلکه مغز شما نیز مستقیماً درگیر آن شده است. این کار با کمک نوروتکنولوژی و تحریک مغز امکان‌پذیر شده است.

حال سوال اینجاست: این روش‌ها چگونه در بازی می‌توانند استفاده شوند؟

رابط‌های مغز _کامپیوتر (BCIs _ brain-computer interfaces) به مغز شما اجازه‌ی برقراری ارتباط با رایانه را می‌دهد. به عنوان مثال اگر به حرکت دست خود فکر کنید؛ می‌تواند آن فکر را به یک فرمان در بازی تبدیل کند و باعث شود دست کاراکترتان در بازی حرکت کند‌.

BCI ها همچنان می‌توانند به افراد دارای معلولیت جسمی کمک کنند تا با استفاده از افکار خود بازی کنند. در نتیجه بازی را برای افراد بیشتری در دسترس قرار می‌دهد و یا مثلا اگر در بازی آیتمی را به دست آورید‌، بازی می‌تواند با تحریک مغز و ارسال سیگنال‌هایی به آن، ترشح هورمون اندورفین را تحریک کند تا در نتیجه‌ی دستیابی به آن آیتم، احساس سرخوشی و شادی زیادی را تجربه کنید. بدین صورت با درگیر کردن مستقیم مغز، هیجان یا ترس بازی را به گونه‌ای حس می‌کنید که انگار واقعاً آنجا هستید و تجربه ی بازی برایتان بسیار لذت بخش‌تر خواهد بود.

نمونه ای از BCI

نقش هوش مصنوعی در ایجاد شبیه‌سازی‌های بازی

نقش هوش مصنوعی برای جذاب‌تر کردن بازی‌های VR بسیار کلیدی است.AI می‌تواند جهان‌هایی وسیع با جزئیات دقیقی را ایجاد کند که بر اساس تعاملات کاربر تکامل و تطبیق پیدا می‌کند. این بدان معناست که تجربه هر بازیکنی می‌تواند منحصر به فرد باشد و دنیای بازی در لحظه به اقدامات و تصمیمات آنها پاسخ می‌دهد. از طرفی دیگر NPCهای مبتنی بر هوش مصنوعی می‌توانند احساسات واقع بینانه‌ای را از خود نشان دهند، تعاملات گذشته را به خاطر داشته باشند و رفتار خود را متناسب با آن تعاملات تغییر دهند. تا حدودی مشابه رفتار یک انسان.

در انتها می‌توان گفت ترکیبی از هوش مصنوعی، واقعیت مجازی و نوروتکنولوژی در بازی، ما را با دنیایی از امکانات جدید _ با وسعتی بیشتر از سرگرمی_ روبرو می‌کند. برای مثال از VR می‌توان برای شبیه سازی سناریوهای واقعی برای آموزش جراحان یا برای اکسپوژر تراپی در بیماران PTSD استفاده کرد.

در کنار تمام این جذابیت‌های دنیای جدید، نگرانی‌هایی نیز وجود دارد. مثلا اگر واقعیت‌های مجازی از دنیای واقعی جذاب‌تر شوند، مردم ممکن است بیشتر وقت خود را در این محیط‌های مصنوعی بگذرانند، مسئولیت‌های دنیای واقعی را نادیده بگیرند و دچار انزوا شوند. از طرف دیگر هم وادار کردن مغز به ترشح اندورفین می‌تواند وابستگی ایجاد کند؛ شبیه اعتیاد به مواد، که در آن افرد دائما به دنبال شادی ناشی از تحریک عصبی هستند و برای به دست آوردن آن باید دائما بازی کنند. با توجه به سرعت پیشرفت تکنولوژی، بسیار مهم است که پیامدهایی این چنینی را در نظر بگیریم و اطمینان حاصل کنیم که این فناوری‌ها به گونه‌ای توسعه یافته و استفاده می‌شوند که رفاه انسان را بدون به خطر انداختن ارتباط ما با دنیای واقعی افزایش دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *